معمولاً خانوادههای مستبد که از شیوههای یکسویه و سلیقهای خود برای ارتباط با کودکان بهره میبرند، از عمل ترسانیدن فرزندان خود استفاده میکنند.
✡️ معمولاً والدینی که شایستگیهای ضعیفتری در شیوههای فرزندپروری دارند، به این مکانیسم متوسل میشوند؛ زیرا خود از توانایی لازم برای کنترل و مهار رفتارهای کودک بیبهرهاند و از راههای کلامی، غیرکلامی و ابزاری برای به اطاعتکشانیدن کودکان و وادارکردن آنها به قبول کار دلخواه خود استفاده میکنند.
⚛️ ترس از عامل قدرت، علاوه بر بیاعتمادی، رابطه نادرست میان والدین و کودکان را پدید میآورد و موجب میشود تا کودکان این راه ناصواب را نیز در برخورد با دیگران بهکار گیرند.
🔯 کاهش اعتماد به نفس و خودپنداره منفی و شکاف ارتباطی، از دیگر تأثیرات این نوع ارتباط خواهد بود؛ انسانهایی که دچار ترس میشوند، اغلب خجالتی و کمرو هستند، قدرت تصمیمگیری ضعیفی دارند، دوستیهای پایداری ندارند و همیشه در برخورد با مسائل مختلف احساس ناامنی میکنند و نمیتوانند چندان مستقل باشند.
☯️ عامل ترس همیشه مانند سایه آنها را دنبال میکند، به طوری که در موقعیتهای روزمره زندگی از ترسهای مبهم و دلهره و اضطراب رنج میبرند.